شعر سکوت
سکوت نتیجه تفکر است. انسان کمسخن بیشتر میاندیشد و ترقی میکند. آنچه در سخن نمیگنجد با سکوت قابل فهم است. شعر سکوت مناسب این اشخاص است
اشعار زیبای سکوت
از این سکوت پر از مرگ، خستهام دیگر
سکوت میکنی اما در انتهای سکوت
لبالب از سخنی حاضرم قسم بخورم
****
صدایت میزنم، سکوت میشنوم
نگاهت میکنم، چشم میبندی
به راستی چه شد که دستهایمان اینگونه با فاصلهها انس گرفت؟
که این گونه گمت کردم، گم شدم
چه شد که گم شدیم؟
****
یادت هست نازنین؟
روزی پرسیدی این جاده کجا میرود
و من سکوت کردم
دیدی جاده جایی نرفت!
آن که رفت، تو بودی
این روزها سکوت من از ناتوانی است
من کیستم که از تو بخواهم حذر کنم؟
شعر درباره سکوت از افراد مشهور
چند خموش میکنم سوی سکوت میروم
هوش مرا به رغم من ناطق راز میکنی
مولانا
****
گفتم که ای غزال! چرا ناز میکنی؟
هر دم نوای مختلفی ساز میکنی؟
گفتا: به درب خانهات ار کس نکوفت مشت
روی سکوت محض تو در باز میکنی؟
کارو دِردِریان
سعدی ثنای تو نتواند به شرح گفت
خاموشی از ثنای تو حد ثنای تست
سعدی
****
حافظ این حال عجب با که توان گفت که ما
بلبلانیم که در موسم گل خاموشیم
حافظ
اشعار دوبیتی درباره سکوت
اگر دانی زبان اختران را
شبانه بشنوی راز جهان را
سکوت شب به صد آهنگ خواند
به گوشت قصه های آسمان را
****
این شعله که در سینه، به جای دل ماست
فرجام سکوت نابهجای دل ماست
دردی که درین سینهی تنگ است، طبیب
عمریست نفهمید کجای دل ماست
****
در سینه، کویر لوت باقی مانده
دل، لانه ی عنکبوت باقی مانده
من شاعر کوچههای غربت هستم!
از من دو سه خط سکوت باقی مانده
رفتی و ندیدی که چه محشر کردم
با اشک تمام کوچه را تر کردم
دیشب که سکوت خانه دق مرگم کرد
وابستگیام را به تو باور کردم
****
در خانه خود به کمترین مایه قوت
بیچاره به سر کنی به صد صبر و سکوت
بر سفره مردم نکشی دست به لوت
تا پر نکنی شکم به سان الموت
شعر نو در وصف سکوت
چه روزهای سیاهی که بی تو سهم دلم
سکوت بود و سکوت و شکست بود و شکست
مرا به حال خودم واگذار خواهم مُرد
از این سکوت پرازمرگ، خستهام دیگر
****
تو که نمی دانی؛
از آن دهان
با آن لب ها
هر چه بگویی زیباست
هر چه بگویی شنیدنیست
حتی در سکوت!
****
هیچ کس
با هیچ کس
سخن نمیگوید
که خاموشی
به هزار زبان
در سخن استاحمد شاملو
با چشمانی باز
رویاهایی را می بینم
که در سکوت اتاق
ورق ورق
شعر می شوند
بر گرفته
از آوای ماهوری نگاهت
تا اقیانوس آرام آغوشت
اشعار تک بیتی درباره سکوت
خلوتیان گریخته نقل سکوت ریخته
ز آنک سکوت مست را هست قوی وقایتی
****
تو نه آن شکر جوابی که جواب من نیایی
مگر احمقم گرفتی که سکوت شد جوابم
****
مرا نه زهره گفت و نه صبر خاموشی
رقیب نامتناسب چه اهل صحبت توست
****
نیست از کوته زبانی بر لبم مهر سکوت
تیغها پوشیده در زیر سپر باشد مرا
****
مهر سکوت بر لب ساحل نهادهاند
چون ناله جرس تهی از خویش گشتگان
شعر سکوت مناسب پروفایل
از عشق کز اوست بر لبم مهر سکوت
هر دم رسدم بر دل و جان قُوَّت و قوت
هاتف اصفهانی
ز ما و من به سکوت ای حباب قانع باش
که غیر ضبط نفس نام این معما نیست
بیدل دهلوی
****
مهر سکوت با دل بی آرزو خوش است
از خامشی چه سود چو گویاست آرزو
صائب تبریزی
****
هر که صائب چون صدف بر لب زند مهر سکوت
از دهانش گوهر سیراب میآید برون
****
جاهلان را پرده پوشی نیست بهتر از سکوت
پای خواب آلود بیدارست تا در دامن است
شعر احساسی درباره سکوت
چون ببینی مشک پر مکر و مجاز
لب ببند و خویشتن را خنب ساز
****
می خواستم که لال بمانم، به جان تو!
دیدم سکوت در دهنم درد می کند
****
همین که بغض میشود سکوت هایهای من
دوباره خواب میشود پناه گریههای من
****
بگذار سر به سینهی من در سکوت، دوست
گاهی همین قشنگترین شکل گفتگوست
****
سکوت، حرف دلت نیست، خاطرت باشد
چـرا ضـمـیـر تـو بـر عـکس ظاهرت باشد؟
شعر عاشقانه درباره سکوت
من آخر ای صدای سبز عشق، کوچ می کنم
از این سکوت یخ زده به سوی گرمسیر تو!
****
سمفونی سکوت مرا نت به نت بخوان
تا بغضهای کال غزل را صدا کنی
****
باز می پرسمت از مساله دوری و عشق
و سکوت تو جواب همه ی مساله هاست
با هر بهانه در غزل هایم تو را تکرار خواهم کرد
با زنگ نام ات این سکوت آباد را آزار خواهم کرد
شعر نو زیبا درباره سکوت
حال درست حسابی ندارم
شب ها بیدارم
روز ها بی قرارم
چشم به در
عصبی
بی حوصلهتنهام
به در و دیوار گیر میدم
دل تنگ
خاطر های تلخ
قلب خرد شده
احساس نابود شدهعشق جدید که دوریم از هم
خیلی دوستش دارم ولی به هم نمیرسیدیمپر از آرزوی بی پایان
رویاهای زیباست
پر از درد و غم ولی ساکت
خیلی حرف تو دلم دارم
خیلی سوال از خیلیا دارمولی مثل این چند سال بازم سکوت میکنم….
مرضیه دهقان
***
گاه سکوت معجزه میکند
و تو می آموزی که همیشه بودن در فریادنیست
همه اخطارها زنگ ندارند عزیز
گاهی هم سکوت آخرین اخطار است
سکوت از نداشتن نیست از بزرگواری است
برای همین هیچ وقت صدای خدا را نخواهی شنید
****
روزی دل من که تهی بود و غریب
از شهر سکوت به دیار تو رسید
در شهر صدا که پر از زمزمه بود
تنها دل من قصه مهر تو شنید
چشم تو مرا به شب خاطره برد
در سینه دلم از تو و یاد تو تپید
در سینه سردم، این شهر سکوت
دیوار سکوت به صدای تو شکست
اردلان سرافراز