در این پست مجموعه ای از متن در مورد هوا و هوس خدمتتان ارایه کردیم که می توانید از این متنها استفاده کنید و با دوستاتون به اشتراک بگذارید.
جملات بزرگان در مورد هوس
پیش از آنکه دنبال هوا و هوس بروی، به کیسه پول خودت نگاه کن.
بنجامین فرانکلین
***
شرارهٔ غم عشق، آتش افکن است هنوز
بیا که آتش مهر تو روشن است هنوزشکایت از تو ندارم؛ ولی بیا و ببین
چه زخم‌های عمیقی که بر تن است هنوزدرختیام که بر آن حک شده‌ست نام کسی
غمت مباد! که یاد تو با من است هنوزاگر تو صخره‌ای و سنگدل، من آن موجم
که هر نفس هوسش با تو بودن است هنوزدلم به یاد تو هم صحبت رقیبان است
وگرنه با همه غیر از تو دشمن است هنوز
***
هوس در مكتب عشقت حـرام است
اگرغـافـل شـدي كـارت تـمام است
به عـشق يـك نـفـر دلبسته بـودن
تـواضع در مـيـان يـك سـلام است
هـوس بـازي گـناهي ناسپاس است
همه مـردي بـنـام يـك كلام است
كـلام ايـن حقير يـك جمله بـوده
جدايي از هوس نوعـي مـرام است
اگـر دلـداده اي دلـبــر نـبـاشـي
كه كـارت عـاقبت ننگي بـنام است
هـمان گـوهـر نگاه بـي دليل است
اگـرغفلت كـني پايت بـه دام است
بـگـو ايـمـان،بـگـوحـرف دلـت را
هـوس در مكتب عشقم حرام است
هوس بازان کسی را که زیبا میبینند دوست دارند اما عاشقان کسی را که دوست دارند زیبا می ببنند
***
هرتبی ، تب عشق نیست
گاهی وقتا بعضی تب ها از عفونت هوسه
***
آنگاه که جوش و خروش هوی و هوس فرو می‌نشیند، مانند این است که انسان از دست شماری ستمگر دیوانه رسته باشد.
افلاطون
جملات بزرگان در مورد هوا و هوس افراد
هیچ کاری ممکن نیست برای مملکت انجام گیرد، مگر اینکه هوی و هوس و خواهش های نفسانی و هیجان های روحی مانند عشق و خشم و جز آن در امور مملکتی راه نداشته باشد.
آندره موروا
چرا دعوت هاتون همیشه به قهوست مگه بستنی چیکارتون کرده انقدر باهاش لج هستید ..
***
چرا عاشق شدن آسان، ولي ماندن در آن سخت است؟
چرا ديوانگي آسان،ولي مجنون شدن سخت است؟
چرا تيشه زدن آسان،ولي فرهاد شدن سخت است؟
چرا زيباشدن آسان،ولي شيرين شدن سخت است؟
دل دريادلم خون شد
زبس باريد هر شب را
ز بس نشنيد آن يارم
شكستن هاي اين دل را
چرا روي نگار من؟
چرا شيرين لعل لبش؟
چرا گيسوي پر مشكش؟
چرا چشم سياه پر ز برقش؟
چرا طاق كمان ابروانش؟
نگاهم مي كنند و باز گويند
تورا عشقت هوس بازي است، يارا
تو را مجنون نمايي ها، نما� …
سخن بزرگان در مورد وسوسه و هوس
عاشق حتی امیال هوس آلود محبوب خود را هم می بخشد.
فریدریش نیچه
وقتی فهمیدی قرار نیست با هر زن یا دختری که دوست شدی،به رختخواب بری
هر وقت یاد گرفتی بدون توقع دوستی کنی
هر وقت فهمیدی هر کسی که دوستت شد ،دوست دخترت نیست
و برای جواب سلامش باید به یک علیک محترمانه فکر کنی
نه به پیدا کردن یک مكان خالی
اونوقت می تونی
روی همراهی و همدلی یک جنس مخالفت حساب کنی
***
لذت عشق ؛ زمانی که آن را نثار میکنید بیشتر از زمانی است که دریافتش میکنید!!!
***
شاید خار داریم مثل کاکتوسی
که کسی هوس به آغوش کشیدنش را
نمی‌کند ..– حمیدرضا عبدالهی
***
هیچ کاری ممکن نیست برای مملکت انجام گیرد، مگر اینکه هوی و هوس و خواهش های نفسانی و هیجان های روحی مانند عشق و خشم و جز آن در امور مملکتی راه نداشته باشد.
آندره موروا
مـّد تي شعر و غــزل بازي شده
شعر را هم هر كسي قاضــــي شدهحافـــظان ديدم به غصب تخت شعر
شعر هم چون رقص و طنّازي شده !رّد ِهر عشق و هوس در شعرشــان
شــعر هم رنگ هــــــوس بازي شدهديـــــدم آن پيـــــر طريق شــــاعري
با غم مــــــرگ غـــزل راضي شدهبس عجـــــــب ديدم كه خيل شاعران !
شاعـــــري دكـّان خـــــرازي شـدهديگرم اميـــــــــــّد از اين شعر مُرد
جايــــــگاه شعــــر لجـــــبازي شده
جملات خاص و سنگین در مورد هوس کردن و شهوت
من نمیگویم هرگز نباید در نگاه اول عاشق شد اما اعتقاد دارم باید برای بار دوم هم نگاه کرد
ویکتور هوگو
***
انگشتت فقط جای یک حلقه دارد
دلت را
دست به دست می کنی برای چه ؟؟!!
***
قلب سرزمین عجیبی است. زیرا هم زادگاه عشق است هم آرامگاه آن.
***
تا کِی ز خُمِ هوس شوی رنگارنگ
روزت شب اسلام و
شَبت شهرِ فرنگ..
زین مذهب تردید به جایی نرسی
یا رومیِ روم باش ،
یا زنگیِ زنگ …” ادیب کرمانی “
بامدادي را كه ذهنم دست گل مي داد آب
در به در ميگشت دنبال غزل ها شعر نابهل شدم در ازدحام واژه هاي گيج و گنگ
چشم هايم تشنه ي يك جرعه ي ناچيز خوابدر هوس بازي من با يك غزل بانوي مست
عشق بازي خسته شد در زير ذهن رختخوابمن لبش را مي فشردم با لبان التماس
كام آماسيده ام در كام سرخ آن شرابتا كه جام شعرم از آن قافيه سرريز شد
كام خودكارم ولو ميگشت در هر پيچ و تابدست بيتم در كمر افتاد تا نزديكتر
آينه در چشم او از من بسازد بازتابتا كه چسباندم ب� …
***
این بار اگر زن زیبایی دیدید
هوس را زنده به گور کنید!
و خدا را شکر کنید برای خلق این زیبایی …
زیر باران اگر دختری یا خانمی را سوار کردید
به جای شماره، به او امنیت بدهید!
او را به مقصد مورد نظرش برسانید …
نه به مقصد مورد نظرتان!
در تاکسی خود را به در بچسبانید، نه به او!
بیائید فارغ از جنسیت
کمی انسان باشیم و از دید اخلاقی به مسائل نگاه کنیم.
***
کسی سزاوار آزادی است که بتواند بر هوسهای خود چیره شود.
یوهان ولفگانگ فون گوته
***
عشق یعنی کوچیک کردن یک دنیا به اندازه ی یک نفر،یا بزرگ کردن یک نفر به
اندازه ی یک دنیا….
جهان در نظر آن کس که به مقام رفیع انسانی نایل گردد، غنی تر می شود؛ وسوسه و جذبه های حرص و ولع افزایش یافته و برای انسان دام می گسترند. همچنین، انواع گوناگون تحریکها، لذتها و دردها بیشتر می شوند.
فریدریش نیچه
***
سه ضلع یک رابطه ی سالم عبارتند از:
تعهد، تفاهم و هوس
رابطه ی بدون هوس فاقد شور و شوق و انرژی است
رابطه ی بدون تفاهم، عذاب‌آور و دردناک است
رابطه ی بدون تعهد فاقد امنیت است
برای داشتن یک رابطه سالم، هر سه ضلع باید همزمان وجود داشته باشند..️
***
مرا اي ناصحان پند شما دشوار ميآيد
كه گويي بر تنم تير از، در وديوار ميآيد
دلي دارم كه يكدم روي آرامش نمي بيند
به چششمم قرص خورشيد درخشان تار ميآيد
چو ديگر شاعران لب بر ثنا گفتن نيالودم
كز اين دريوزه گيها عارفان را عار ميآيد
ز نيش خامه ام اركان كوه قاف ميلرزد
تو گفتي پتك آهن بر سر مسمار ميآيد
ز تحقير رقيب ياوه گو هرگز، نمي رنجم
كه سنگ كودكان بر شاخه پر بار ميآيد
ولي رنج بشر در زندگاني نيست بي حاصل
فشار دست اگر بر نقطه پرگار ميآيد
زليخا را � …
***
عشق راضی است مقدس،برای کسانی که عاشقند عشق برای همیشه بی کلام می ماند، اما برای کسانی که عشق نمی ورزند، عشق شوخی بی رحمانه ای بیش نیست….
***
شهوت اغلب چنان روییدن گیاه را تسریع می کند که ریشه ضعیف می ماند و به آسانی می توان آن را از زمین بیرون کشید.
فریدریش نیچه
چشمهای تو جور دیگریست …
آدم
هوس می کند
“دوستت دارم” بگوید#فرشته_رضایی
***
خواب پريد و پريد
برگ به آهي جهيد
خسرو به شيرين رسيد
قصه به منزل كشيد
آب به سوراخ ريخت
آينه رنگش پريد
مجرم از آنجا گريخت
قاضي دادگاه نيست
محكمه جز عدل نيست
يك نفر از دور ديد
شاهد بي نام كيست
هر چه كه ديد
كور گشت!!!
خشم به دنيا كشيد
ظلم به هر جا رسيد
لشكر جاني دريد
بچه و پيري نديد
ظهر هوا تيره شد
غول سياه چيره شد
قصه شيرين دروغ
شاهد و منزل نبود
ساقي باقي هلاك
هرچه كه بود شد سراب
بازي نامردي است
بحث هوس بازي است
گفت عجب اين عجم
عكس عرب م …
***
همیشه وقتی که گریه می کنی اونی که آرومت می کنه دوستت داره اما اونی که با تو داره گریه می کنه عاشقته
***
چه نیک می توانیم حواس خویش را گذرگاهی برای امور سطحی و اندیشه خویش را شهوتی خدایی برای جهش ها و خطاها بدانیم! از همان سر منزل کار دریافته ایم که ناآگاهی خویش را پاس بداریم تا از خود زندگی لذت ببریم!
فریدریش نیچه
– ز دستِ عشق ،
عالم در هیاهوست..#قیصر_امین_پور
***
مِي از خُم ناله مي‌کرد و خُم از مِي
هوس‌بازي، هوس‌بازي، به تا کي
خُمَش بشکست و مِي ناگه پس افتاد
صداي ناله‌اش در عرش افتاد
که اي خُم، از چه اين رو وا فکندي
مرا با مِي خُوران، بيچاره کردي
بگفتا خُم، که اي مِي، راست گفتي
هوس‌بازي، هوس‌بازي، به تا کي
مِي از مستيِّ خود، حالش به‌هم خورد
همان‌جا خود بخُورد و دم به دم مُرد
که بي خُم مستيِ مِي در عيان است
ولي با خُم، همان مستي نهان است …
***
عاشق بودن هنر نیست عاشق ماندن هنر است پس عاشق نشو ؛ عاشق بمان!
***
عشق، قانون و شهوت، دام است.
ویکتور هوگو
***
ز دست عشق
عالم در هیاهوست ….
#قیصر_امین_پور
با نگاهت در خيالم جلوه حوري نبود
يا كه از اول نياز اين سلحشوري نبود
ريشه از عشق دو عالم كنده بودم بعد تو
رفتي اما نازنينا وقت مهجوري نبود
اي غم نا مهر بان تو هميشه نيت باد
اخر هر گز در خيالت مستي و شوري نبود
من به يادت سالها و سالهاي مانده ام
كاش هر گز در ميانه صحبت دوري نبود
با هوس بازي دنيا تا كه گشتم آشنا
خوب دانستم زمانه روي مغفوري نبود
با همه ناز وجودت كلبه جان جان گرفت
بعد تو ديگر كسي را روي مسروري نبود
يك شبي را با وجودت در خيا …
***
عشق وقتی شدید و قوی میشود که در راه با عوایق و شکنجه ها تصادف کند.
رومن رولان
***
هر خشنودی که به دست می آید تخمه ی امیال دیگری را با خود دارد؛ زیرا امیال و خواهش های اراده ی شخصی را پایانی نیست.
آرتور شوپنهاور
یه بسته فلفل قرمز بزارین تو جیبتون هروقت هوس کردید برا کسی درد و دل کنید یه قاشق غذاخوری بریزین تو حلقتون !
***
آیا بهتر نیست که انسان گرفتار یک قاتل و جانی شود تا اینکه در رویاهای یک زن شهوت پرست فرو رود.
فریدریش نیچه
***
كاش بين من و او فاصله اجبار نبود
يا اگر بود دگر اين همه بسيار نبود
غرق در جاده شديم و نرسيديم به هم
مشكل از فاصله نيست ، جاده هموار نبود
قلب من پر شده بود از سبدي شعر و غزل
فقط افسوس مرا فرصت اقرار نبود
جرم او كشتن احساس و غزل هاي من است
خاك روي غزلي ريخت كه بيمار نبود
اشك ميريزم و بغض ^ فرو ميبرم از
فال تلخي كه در آن ميل به ديدار نبود
خواستم در دل آشفته من خانه كند
كاش بر روي دلم ، كوه غم آوار نبود
سال ها با دل من عشق هوس بازي كرد
عشق هم با د .
***
هیچ گاه عشق به همدم را پاینده مپندار و از روزی که دل می بندی این نیرو را نیز در خویش بیافرین که اگر تنهایت گذاشت نشکنی و اگر شکستی باز هم نامید نشو چرا که آرام جان دیگری در راه است .
در نهایت، عاشق هوس خویش هستیم و نه آنچه هوس کرده ایم.
فریدریش نیچه
***
يه وقتي تو دنياي ما ،عشق برو بيايي داشت
تو بازار دلاي ما ،مهر و وفا رونقي داشت
يه وقتي تو دنياي ما،حيا هنوز حرمتي داشت
تو خلوت سينه هامون رنگ و ريا جايي نداشت
اون وقتابا دلاي ما بي مهري اشنا نبود
اون روزا تو مسلك ما رسم دل ازاري نبود
اون وقتا تو دلاي پاك جاي هوس بازي نبود
وقتي هوس چيره ميشد ،چاره فقط عشق بازي بود
اون وقتا شرط عاشقي،مردي و مردونگي بود
اما خيانت و هوس ،مردي رو از دلا ربود
حالا وقتاي بيكاري،با يك نگاه دل ميبازيم
هر لحظه تو د� …
***
اگر در قلبتان عشق باشد٬ می توانید هر روز معجزه کنید..
***
کاملترین پاداش برای انسان، بخششی است که بتواند امیال هستی اش را تغییر دهد و خواستهای دو لب خشکیده از عطش او را دگرگون سازد و تمام زندگی اش را به چشمه های همیشه جوشان و ابدی تبدیل کند.
جبران خلیل جبران
***
عشق براي من ،درد بود
نفس سرد،همراه با غم بود
گرمي عشق ، تباهي دل بود
سردي دل، از سنگدلي عشق بود
تير عشق ، آلود به زهر غم بود
ديده ام كور، و جان كندنم سخت بود
اكنون من پايمال شده ام، راهم به بيراهه كشيد
عشقم به بن بست، و دلم به يار نرسيد
كاش مي شد دستي كشيد بر سرش
كاش مي شد بوسه اي زد بر لبش
آخر عشق من، منتهي به هوس بود
دل بازي من و هوس وسيله بازي من
بشرم و احساسم ابزار طغيان من است
چه كنم كه من جواني بي هدف و هدف دارم
عشق بهترین نغمه در موسیقی زندگی است. انسان ِ بدون عشق، هرگز با همسرائی باشکوهِ بشریت همنوا نخواهد شد. (روک شنایدر)
***
گرایش به آشتی دادن ماجرای عشق شهوانی با عشق پاک، عین ذات لذت پرستی است و دلیل ناممکن بودن این آشتی است.
میلان کوندرا
***
دوباره در هوس چيدن سيبي باش
از اينجا خسته شديم ،خيلي خسته
رنگ عشق و ريا عوض شده
نيرنگ ، لباس رنگين کمان پوشيده
دهقان فدا كار باز نشسته شد
حسنک بي خبر گذاشت و رفت
“شنگول و منگول گرگ شده اند
***
شب هجران تو آخر چه کند بردل من
همه پژمرده بشد، سوخته آنسان دل من
در ره سوز دلم سوخته ها بسیار است
شکوه بودآن هوست آخ پشیمان دل من
بارها عشق هوس باز تو بوده سخنم
تا نباشد کلامی ز سخندان دل من
خند ه ات در ره دیگر چه دامی دارد
خند ه ات لطفی ندارد پریشان دل من
سوختی با هوست آنچه به دل داشتمی
باش تا باز ببینی چه ویران دل من
تو که عشقی زره آن هوست یاد نشد
دل، دگر بار نباشد ز خوبان دل من
دگرآن مستی توبر دل من راهی نیست
زنمش قفلی به دل ره نه � .
