متن عاشقانه زیبا برای اولین دیدار آشنایی
اگر قصد دیدار با عشق خود، برای بار اول را دارید، حتما از متن عاشقانه زیبا برای اولین دیدار آشنایی برای ایجاد لحظات خاطرهانگیز استفاده کنید.
متن زیبا و عاشقانه برای دیدار اول
اولین بار دو چشم تو بدیدم که دلم گفت
خاک بر سر شدهای این خود زندانبان است
****
تو نیستی
اما لذت اولین دیدارمان
هنوز مستم میکند
نابتر از انگور تاکستانتمام گلها
برایم نشانی از تو دارد
خوشبوتر و دلفریبتر
از گلاب قمصر و کاشانامیرپیام نجفی زاده
****
تو را نمیدانم، اما برای من این اولین دیدار بین ما نیست.
انگار هر شب حسی پنهان، مرا تا آغوش خیال تو در کوچه باغ آمال و آرزوها
بیشکیب همراه است.
بی شک، عشق هر شب میهمان غریب قلب من است.
امیر عسگری
عاشق شدم با تو از اولین دیدار
از خوابی صد ساله گویی شدم بیدار !حال عجیبی بود، دست و دلم لرزید!
خزانی بهار شد در قلب من انگارروزی که قلبم دید می آمدی از دور،
فهمید خوش قلبی، خوش فکر و خوش رفتار!قاتل غم گشتی، ضامن شادی ها!
روزی نخندیدی، آن روز شدم بیمار!حال خوشی دارم وقتی در این قلبی،
از غم ها دورم، از عشق تو سرشار!نیما بیاناتی
جملات عاشقانه برای نخستین دیدار
یک لحظه تماشا و یک عمر پشیمانی
حاصل شد از این دیدار یک عمر پریشانی
حالا که پریشانم با چشم سیه کردی
تنها مگذارم با یک عمر پشیمانی
بهنام بیاتی
****
اولین بار که تو را دیدم
در چشمانت خیره شدم
و نمی دانستی
در آن لحظه
من چگونه باختم
قلبم را
به قیمتی ارزان
من نمیدانم
شاید تو هم در چشمانم خیره شدی
شاید تو هم قلبت را باختی
به راستی قلب تو هم لرزید
به راستی سینهات درد گرفت
رومینا معصوم خانی
دلبسته به یک ثانیه دیدار تو بودم
این عمرکه بیحوصله ناچار تو بودم
تو نازترین حادثه در زندگی من
من شاخترین عاشق بی عار تو بودم
تا آخر بیحوصلگی شعر نوشتم
هر شب که تو خوابیدی و بیدار تو بودم
****
چه آتشی شده در دل به پا نمیدانی
نشاندهای به بلا و عزا نمیدانی
در آن زمان پرآشوب اولین دیدار
قیامتی که نمودی به پا نمیدانی
زبعد دیدن روی مه دل انگیزت
کشیدهام چه عذاب و بلا نمیدانی
به یک نگاه، نگار قمر لقا کردی
فرو دو دست مرا در حنا نمیدانی
نشستهام به تماشای نقش بازی تو
شدم ز دیده در این سینما نمیدانی
ز غیر گر چه جفایی رسد چه جای
عجب جفا رسیدنِ از آشنا نمیدانی
محمدرضا هادی نیا
متن عاشقانه کوتاه برای اولین دیدار
بهر دیدار تو
لبریز نگاه آمدهام
****
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و داند دل من
****
اولین بار که دیدمت
هرگز فکرش را نمیکردم “تـو”
همان کسی هستی که قرار است بعدها، بارها برایش بمیرم.
بار اول که دیدمت
چنان بیمقدمه زیبا بودی
که چند روز بعد
یادم افتاد
باید عاشقت می شدم!
****
از همان دیدار اول در دلم افتاده ای
بعد از آن
هر دفعه دیدارت سعادت بوده است
شعر زیبا و احساسی اولین دیدار و قرار ملاقات
لحظه دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ام،
مستم، باز می لرزد، دلم
دستم،باز گویی در جهان دیگری هستم
های! نخراشی به غفلت گونهام را، تیغ
های! نپریشی صفای زلفم را، دست
آبرویم را نریزی، دل
ای نخورده مست
اولین دیدار،جمع شد همه تفریقهای دلم
آوار دنیا خراب شد بر سر نگاه حزینم
من، بیمن شد و همه تو بر من نشست
براستی که در یک آن همه دنیا به من پیوست
کوچ کرده بودم خودم را در پس پنهانم
آشیانی نشاندی مرا، لابلای شاخههای بودنم
بنشین مرا دمی و بنوش جرعهای از چشمانم
تا خالی شود از رفتنت، بغض دستانم
****
امشب تو هم مثل خودم چه بیتابی
از شوق این دیدار اصلا نمیخوابی
از این ور جاده تا اون ور جاده
میام آخه چشمات وعده بهم داده
میام که باز دستات رفیق دستام شه
دوباره تو عمق نگاه تو جام شه
****
یادته اولین لحظهی دیدار
قسم خوردیم برای هم بشیم یار
ولی چندتا شدن گامتو رفتی
گذاشتی منو با دلم گرفتار
راضی شدی به مردن غرورم
به یادتم اگر چه از تو دورم
چون تو را دیدم دلم لرزید و رویم رنگ باخت
تیر چشمانت به قلبم خورد و آن را زخم ساخت
خون زخمش کز درونش با تپشهایش گریخت
خون عشقی بود کز رگ در همه جانم بتاخت
محسن جاویدنیا
متن عاشقانه زیبا در وصف اولین دیدار
فکر میکنم قشنگترین رابطهی احساسی که یک آدم
میتونه داشته باشه، اولین باری که چشمای معشوقش رو میبینه
هی حسی مثل آزادی و یه حس مثل پرواز
وجودت رو فرا میگیره
یه حسی مثل داغ شدن، گر گرفتن
و من با اولین نگاه آتش گرفتم.
****
با استناد به قانون جرایم رابطهای
شما طبق مصادیق مجرمانه
به علت دلبری و ایجاد دلتنگی
محکوم به حبس ابد در قلب این جانب میباشید.
دوران محکومیت شما از هم اکنون آغاز میگردد.
****
دستت را بـیاور
مردانه و زنانهاش را بیخیـال
دست بدهیم به رسم کودکی
قرار است هوای هم را بی اازه داشته باشیم
****
بهترین دوست خواهی بود حتی اگر سختی راه چشمانت را از من دور کند
و بهترینی حتی اگر طنین صدایت به گوش من نرسد.
****
محبت تو را میپذیرم بیآنکه دغدغه فردا را داشته باشم.
چون میدانم فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت.
متن کوتاه عاشقانه برای اولین دیدار آشنایی
و فی غیابه،
أکید لسه الأمل موجودو در نبودش،
قطعاً هنوز
امید به دیدار وجود دارد
اگر دیداری هم نباشد،
حتی اگر لمسی هم نباشد،
بی دلیل برای بعضیها
همیشه جایی در دلهایمان هست.
****
با من که به دیدار تو مشتاقم و محتاج
حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج
****
گر بدانی شوق دیدارت چه با دل میکند!
****
دیدارِ یارِ غایب دانی چه ذوق دارد؟!
جملات عرفانی در مورد ديدار
تو از خیال آدمهایی که دوستت دارند فراموش نخواهی شد، حتی اگر سالها دیداری نباشد.
و از یاد کسانی که هر روز خودت را به آنها یادآوری میکنی خواهی رفت، آنهایی که دوستت ندارند و دلیل حضورشان، ماندن و بودن توست.
آنهایی که باید خودت را به یادشان بیاوری، زمان کمی نباشی به فراموشی میسپارنت.
برای آنکه از تو یادی باشد، نیاز به حضورت نیست کافیست که دوستت داشته باشند.
****
روی جعبهی بعضی دارو ها نوشته شده روزی سه عدد بعد شام، نهار و صبحانه
روی بعضی دیگر نوشته شده هر هشت ساعت تا پایان دوره ی درمان مصرف گردد
بعضی آدمهای زندگی را نمی شود گذاشت تا بر حسب تصادف دید.
نمیشود کم داشت
دیدار بعضیها سوای عوارض جانبی ناچیزشان باید روزی چند بار
سر ساعت معین برای دل بیمار آدم تجويز شوند.
****
دلم اکنون کمی دیدار میخواهد
کمی صحرا
کمی دریا
هوای شانه هنگام غروبی سرد
ستاره، آسمانی صاف، چشمکهای بی پروا
کمی رویا
دلم امشب تو را افزونتر از بسیار میخواهد
****
لحظهی دیدار می لرزد
گسلهای قلبم
حتی،
با یک ریشتر!(زانا کوردستانی)
****
هر شنبه که دیدار میسر گردد
روزم به وجود تو منور گرددهر وقت تو باشی همه جای خانه
با عطر حضور تو معطر گردد
جملات عاشقانه برای اولین دیدار
هوا یاد آور آن اولین دیدار پاییزی است
درختان بی پناه آشفته از بیم حضورِ باد
تن بی حجم او را می کشند در چنگ
فرو میافتد از هر گوشه انگشتی که بیجان است
غنیمت میبرد گویی برگهای مُردشان را باد
کجایی فصل پاییز است دلم تنگ است
چه خوش یاد قدمهامان
و آن دیدار پاییزی
همان دیدار
****
در اولین دیدار، آمد کنار میزم
در انتظار قهوه
دست من از غزل پُر
سیگار دست او بودبیتم غزل نشد، حیف
کوتاه بود دیدار
لعنت بر اسپرسو
نوشید قهوه را زود
****
آغوش من و عشق تو و لحظهی دیدار
رویای قشنگی است، اما شدنی نیست
فراهم کن شب دیدار خود را
شراب و دفتر و سیگار خود رابخوان آواز از پروانه ای خیس
برایم کوک کن گیتار خود را
شعر نو عاشقانه و اجساسی برای اولین دیدار آشنایی
از هوای این روزها
تنها غبار خاطره تنفس میکنم
و وقتی نفس عمیق میکشم
گلیم را میسوزاند، خاطر اولین دیدار
***
یک شب از شبها، دل آورد یاد او
با همان لبخند،به روی شاد او
خاطر آمد، اولین دیدار او
دلبر او بود و شدم دلدار او
میدویدم بیخیال دنبال او
هم دل و هم جان من بود مال او
پر نداشتم تا که پروازی کنم
چون پرنده، در هوا بازی کنم
آمدم شیرین کنم این کام را
دانه را دیدم، ندیدم دام را
روز و شب رفت و ندیدم من به خواب
دلخوشیهایم حباب بود روی آب
تا که یک روز، در کنار دیگری
دیدم او را، با همان بازیگری
دام او صید کرده بود باز بیصدا
ماهی سادهدلی بیدست و پا
باخودم گفتم خطا کردی به او دلبستهای
پاره کن این بند و زنجیری که بر پا بستهای
****
من اینجا در اتاق نیمه تاریکم
به یاد اولین دیدارمان شادم
به یاد اولین دیدارمان در آن غروب سرد
که باران یک نفس یک ریز میبارید
سخن درباره پاییز بود و غم
تو از پاییز یغماگر سخن گفتی
و من از قلب آکنده از اندوهم
شب دیگر و شبهای دگر هم در میان خلوت کوچه
سخن از عشق و غم گفتیم
شبی گفتی بدان هرگز فراموشت نخواهم کرد
و با تنهایی و حسرت هم آغوشت نخواهم کرد
ولی تو بیخبر یک شب رهایم کردی و رفتی
خوشا آن اولین دیدار