شعر روز مادر عاشقانه در وصف مادر

برای جبران کوچکی از زحمات زیاد مادر روز تولد حضرت زهرا روز مادر انتخاب شده است. در این پست شعر روز مادر عاشقانه در وصف مادر تیهه شده است.

شعر عاشقانه روز مادر در وصف مادر

مادرم ای بهتر از فصل بهار / مادرم روشن تر از هر چشمه سار

مادرم ای عطر ناب زندگی  / مادرم ای شعله ی بخشندگی

****

مادرم ای حوری هفت آسمان / مادرم ای نام خوب و جاودان

 ای مادرم ای حس خوب عاشقی / مادرم خوشتر ز عطر رازقی

****

مادرم ای مایه ی آرامشم / مادرم ای واژه ی آسایشم

مادر ای جاودان در قلب من / مادرم ای صاحب این جسم و تن

مادرم می خواهمت تا فصل دور / مادرم پاینده باشی پر غرور

مادر روزت مبارک ناز من / مادرم تنها تویی آواز من

شعر  عاشقانه و زیبای روز مادر در وصف مادر

مادر ای معنی ایثار تو گل باغ خدایی
توی روزگار غربت با غم دل آشنایی
می نویسم از سر خط مادر ای معنی بودن
می نویسم تا همیشه تویی لایق ستودن

****

نگر به موسی عمران که از بر مادر
به مدین آمد و زان راه گشت او مولا مولوی

اگر خورشید خواهی سایه بگذار
چو مادر هست شیر دایه بگذار

عطار

مادرم روزت مبارک

ای مادر عزیز که جانم فدای تو _ قربان مهربانی و لطف و صفای تو
هرگز نشد محبت یاران و دوستان _ هم پایه محبت و مهر و وفای تو
مهرت برون نمی رود از سینه ام که هست _ این سینه خانه تو و این دل سرای تو
ای مادر عزیز که جان داده ای مرا _ سهل است اگر که جان دهم اکنون به پای تو

****

تو نباشی من از آینده‌ی خود پیرترم
دست و دل بسته از آینده‌ی خود می‌گذرم
تو نباشی من از اعماق غرورم دورم
زیر بی‌رحم‌ترین زاویه‌ی ساطورم
مادر عزیزم روزت مبارک

شعر کوتاه عاشقانه روز مادر در وصف مادر

آغوش تو ای مادر من بستر ناز است
لالایی شب هات مرا گلشن ساز است

رخسار و وجود تو مرا پیکر مهر است
هم قبله و هم کعبه و هم عشق و نیاز است..

****

زنم از دیده بر دل روی مادر
منم مست کمان ابــروی مادر

گل از خجلت نقابی بر رخش زد
چو آمد عطر مشکین بــوی مادر…

****

در گلستان ادب آموزگارم مادر است
بعد رب العالمین پروردگارم مادر است

من که شاگرد دبیرستان عشق مادرم
اولین معشوق من در روزگار مادر است

ای سنایی وارهان خود را که نازیبا بود
دایه را بر شیرخواره مهر مادر داشتن

سنایی

****

بخواب ای مادرم آرام وخسته / بخواب ای مادرم ای دل شکسته

بمیرم من برای غصه هایت / بمیرم من برای اشک هایت

گلچین شعر روز مادر عاشقانه در وصف مادر

ای آن که تویی صبور خانه، مادر

 شمع تویی فروغ خانه، مادر

ای عطر تو عطر هر بهار است، مادر

هم شاه غم و ملک وفایی، مادر

ای آن که بهشت بود تو را، ای مادر

کآن وعده ی اوست، خدا، تو را ای مادر

ای افضل و ای سرور و ای شاه کلیدم، مادر

زآن لحظه ی کودکی تویی امیدم ، مادر

این نام تو ، نام توست ز آن روز نخست

ز آن دم همه مبهوت ثنایت، مادر

مادر ای یک دانه و تنهاترین غم خوار من

از من عاشق تربه من دیوانه و بیمار من

****

وصف تو نتوان به صدها دفتر و دیوان نوشت

ای که وصفت روز و شبها تا ابد در کار من

پروراندی جان من با رنج های بی شمار

من به لطفت زنده ام ای ابر باران دار من

شرح لطفت در ازل افسانه ای ننوشته بود

جان به قربان تو ای زیباترین پندار من

****

قصهٌ ننوشتۀ مهر و وفا را خوانده ای

ای که مهرت تا ابد در سینهٌ تبدار من

هستیم هست از تو و نامم ز تو نامی گرفت

سبز می باشم ز تو ای سبزی افکار من

سال های عمرت افزون از هزاران سال باد

سال های عمر من قربانیت ای یار من

از تو می پرسم، ای اهورا

چیست سرمایه رستگاری؟

میرسد پاسخ از آسمان ها

… دین خود رابه مادر ادا کن!

… ای گرانمایه مادر

جان فدای صفای شما باد

با شما از سَر و زَر چه گویم

هستی من فدای شما باد!

با شما، صحبت از «من» خطا رفت

من که باشم؟ بقای شما باد!

فریدون مشیری

شعر روز مادر و اشعار عاشقانه در وصف مادران عزیز

چقدر بوی تو خوب است، بوی آغوشت

همیشه زحمت من بوده است بر دوشت

چنان زلال و لطیفی که مطمئن هستم

دو بال بوده به جای دو دست بر دوشت

ولی به خاطر من بال را کنار زدی

که با دو دست بگیری مرا در آغوشت

****

در کوچه جان همیشه مادر بـــاقیست

دریـای مـحبـتـش چو کوثر باقیست

در گـــویــش عـاشـقانـه، نـام مــــادر

شعریست کــه تا ابد به دفتر باقیست

****

کیست مادر؟ نقشه ایجاد ما

کیست مادر؟ بانی بنیاد ما

قلب او سرچشمه امیدهاست

سینه او مشرق خورشیدهاست

شعر مادر برای قدردانی از مادران عزیز

کاشکی می‌شد بهت بگم؛ چقدر صدات‌و دوست دارم
چقدر مث بچگی‌هام؛ لالایی‌هات‌و دوست دارمسادگی‌هات‌و دوست دارم، خستگی‌هات‌و دوست دارم
چادر نماز و زیر لب، خدا خدات‌و‌ دوست دارم. کاشکی رو تاقچه دلت آینه و شمعدون می‌شدم
تو دشت ابری چشات، یه قطره بارون می‌شدم. کاشکی می‌شد یه دشت گل برات لالایی بخونم
یه آسمون نرگس و یاس تو باغ دستات بشونملالایی لا لا لا لا

****

جوانى سر از رأى مادر بتافت
دل دردمندش به آذر بتافت

چو بیچاره شد پیشش آورد مهد
که اى سست مهر فراموش عهد

نه در مهد نیروى حالت نبود
مگس راندن از خود مجالت نبود؟

تو آنى کزان یک مگس رنجه‌اى
که امروز سالار و سرپنجه‌اى

چه پوشیده چشمى ببینى که راه
نداند همى وقت رفتن ز چاه

***

مادر اون چشاتو قربون
هر چی عشقه تو چشاته

مهر تو تموم نمیشه
آخه چشمه حیاته!

***

مادر اي معنی ایثار
تو گل باغ خدایی

توی روزگار غربت
با غم دل آشنایی