بیو خنده دار و طنز
برای شاد کردن و خنداندن مردم در وضعیت فعلی جامعه از فضای مجازی استفاده کنید. در این پست مجموعه ای از بهترین بیو خنده دار و طنز تهیه شده است.
متن بیو خنده دار و طنز
هیچ حیوونی فهمیده تر از کووالا نیست.
یعنی قشنگ درک کرده هیچی تو دنیا ارزشش بیشتراز خواب نیست
****
باز ایران خوبه
تو چین شکست عشقی بخوری هرجا نگاه کنی هستش
****
قبلا عینک آفتابی رو بر می داشتین شکست عشقی می خوردیم الان ماسکتون رو در میارین.
یه بسته ساقه طلایی خوردم بعدش رفتم اهدای خون، پرستار بیچاره مک میزد تا خون بیاد
بیو جدید خنده دار و طنز
خدایا من اگه بار دیگه خواستم
زیادی مهربون بازی در بیارم
با رعد و برق بزن منو نصف کن
با تشکر
****
لذتی که تو دزدی از
سیب زمینی سرخ کرده های توی آشپزخونه هست
تو سرقت از بانک مرکزی نیست 🙂
ذغال قلیونتم رفیق! می سوزم تا بسازمت!!!
****
حوصله این عشقولانه بازی ندارم یه ضرب عاشقتم عشق دلم
بیو خنده دار و طنز
زیبایی ظاهری است اما زشتی …
خدای من! تا عمق استخونات نفوذ می کنه!
****
به هیچ کس نگو!
من مرد عنکبوتی ام!
****
حتی جوکر هم به لبخندهای من حسادت می کنه
از وقتی پدر و مادرم بهم گفتن با غریبه ها حرف نزن
دیگه با خودم صحبت نکردم!
****
عاشق اینم که خودم رو از پنجره بیرون پرت کنم و روی یه عالمه کیک و بستنی فرود بیام!
بیو خنده دار و طنز برای تلگرام و اینستاگرام
نرم نرمک می رسد اینک بهار
تف به قبر روزگار
امسال به جای
حاجی فیروز ،
حاجی ویروس داریم
****
ز گهواره تا گور
عاشقتم بی شعور
****
تا وقتی خودتو به خریت زدی نزدیکم نشو
اطرافِ من طویله نیست!
توی این مملکت
دخل و خرج جوری شده که،
خرج نکرده دخلت اومده.
نوشته های خنده دار کوتاه جالب
نقشه هایی که من تو دبیرستان در فرار کردن ازمدرسه داشتم
مایکل اسکوفیلد توی فرار از زندان نداشت
من حیف شدم!
****
نمی دونم چه حکمتیه
اینا که میرن بدنسازی اصرار دارن که اصلا سردشون نمی شه!
****
ملت چه بیکارن !
یکی مزاحم می شد هی اس هی زنگ،جواب نمی دادم که بیخیال شه…
دیگه تماس نگرفت
بعد چند روز اس داده :
ببخشید من چند روز مزاحمتون نشدم کار داشتم دستم بند بود، شرمنده، چه خبر؟
جدیدترین طنزنوشته باحال و آخر خنده
می خواستم باهاش دوست شم گفتم تولدت چه روزیه؟
گفت: “دقیقا پنج روز دیگست”
تا حالا یکی رو اینقدر از ته دل بلاک نکرده بودم!
****
یه خط افقی وسط صفحه تلویزیون خونه مون ظاهر شده،
قرار خانوادگی بریم چشم پزشکی،
نذر کردیم که ایراد از چشمامون باشه
***
تو تبلیغ چیپس نشون میده
طرف از چیپس دوستش می خوره بعد دو تاشون می خندن
والا یه بار یه دونه چیپس داداشم افتاده بود رو زمین خوردمش،
کارمون کشید به کلانتری
***
رفته بودیم عروسی،
برادر عروس یه جوری با شوق و ذوق می رقصید
که قشنگ مشخص بود
از اینکه اتاق دیگه مال خودش شده خوشحاله