متن در مورد آزادی زندان
زندان و اسارت جزو سخت ترین مسائلی هستن که می تونه برای انسان پیش بیاد. این پست حاوی متن در مورد آزادی زندان هست. امیدواریم با خوندن این متن ها اوقات خوشی رو سپری کنید و یا برای عزیزی که به تازگی رهایی پیدا کرده بفرستید. شاد باشید.
متن در مورد آزادی زندان
برای آزادی
لازم نیست
زمین و آسمان را بخرید،
تنها خودتان را نفروشید.
****
بستگی دارد که از « زندان» چه تعریفی کنیم، هیچ کس در هیچ جای این جهان آزاد نیست
****
در کدامین بند و زندانی،
تو میدانی اسیر؟
با رهایی می توان از دام و بند خود گسست.
همچو لاله دم به دم اسرار هستی را گشود،
زینهمه اندوه و بیم و رنج و غم آزاد بود…
آزادی عبارت از این است که شخص مجبور نباشد برخلاف مقررات قانون کاری انجام دهد..!
متن های زیبای در مورد زندان
هیچ چیزی شما را زندانی نمی کند،
مگر افکارتان؛
هیچ چیزی شما را محدود نمی کند،
مگر ترستان؛
و هیچ چیزی شما را کنترل نمی کند،
مگر عقایدتان!
****
عالم همه هرچند که زندان من و توست، از این همه آزادم و زندانی خویشم
باید که بر دیوار زندان سر بکوبم، آه مرا گر بشنوَد در می گشاید
****
من هیچ کس را آن سوی دیوارها نداشته باشم
شاید اما در این غروب کسالت بار
هیچ چیز به اندازه ی تلفنی از زندان خوشحالم نمی کند
و مردی که اعتراف کند
گاهی به جای آزادی به من می اندیشد
جمله سنگین در مورد زندان و قفس
خواستن درِ آزادی زندان نگشایید به رویم ، که هنوز… من که برگشته از آیین شمایم ، پشیمان نیستم
****
دلم از دست آزادی گرفته
برایم یک بغل زندان بیاور،
مرا از این هیاهو ها بگیر
و برایم جرعه ای ایمان بیاور
****
آزادی؟ زندان؟ فرشته نجات برکه است، قلاب کوچک زندانبان…
پس ِ پشت ِمردمکان ات
فریاد کدام زندانی ست
که آزادی را
به لبان برآماسیده گل سرخی
پرتاب می کند؟
ورنه این ستاره بازی
حاشا چیزی بدهکار
آفتاب نیست
****
زندان یعنی لحظه های با هم بودن را در پشت قاب های شیشه ای به زنجیر در بیاوریم و تصویر های محبوس شده در آن را سهم خود از زندگی بدانیم و آزادی یعنی لبخند خدا در دست های عاشق من و تو، همان رستاخیز واژه ها برای گفتن یک جمله دوستت دارم.
متن در مورد آزادی زندانی
غبار صد قفس
افتاده است بر بال پروازم،
نمانده جز صدای ناله ای
از بانگ آوازم،
بیا صیاد جان و دل
که طاقت نیست در جانم
در این زندان خاموشی
به جز غم نیست دمسازم…
در کدامین بند و زندانی، تو میدانی اسیر؟ با رهایی می توان از دام و بند خود گسست. همچو لاله دم به دم اسرار هستی را گشود، زینهمه اندوه و بیم و رنج و غم آزاد بود…
****
آه از این زندان که رهایی را به رویا پیوند می زند. آه از این زندان بان که مجالی نمی دهد. آه از این حجره درد که در آن می سوزم، آه ای آزادی ..
****
شدم در گریه، زندان با دلی خیس
چنان چشم انتظاران، با دلی خیس
دو بیتی چتر خود را وا کند کاش
که ماندم زیر باران با دلی خیس!!
دلم از دست آزادی گرفته برایم یک بغل زندان بیاور، مرا از این هیاهو ها بگیر و برایم جرعه ای ایمان بیاور
متن در مورد آزادی ایران
غبار صد قفس
افتاده است بر بال پروازم،
نمانده جز صدای ناله ای
از بانگ آوازم،
بیا صیاد جان و دل
که طاقت نیست در جانم
در این زندان خاموشی
به جز غم نیست دمسازم…
****
در این سلول انفرادی را بشکن
میخواهم که از خودم فرار کنم!
تو زندانبان خوبی نبودی
برای اسیری که!
تمام نقشههای فرارش
به آغوش تو ختم میشد…
****
آزادی از جمله تجملاتی است كه هر كسی توان كسب آن را ندارد
****
سلول انفرادی می خواهم از جنس اغوشت
دیواره هایش چنان نزدیک که انفرادی بودنش حس شود,
زندان بان خوبی باش
قفل کردی کلیدت را قورت
بده!!
ترسی از تشنگی و گرسنگی نیست
چشم ها ولب هایت را دارم…
****
رهایی از زندان تنها ورود به جهانی به دور از میله ها نیست، آزادی از زندان یافتن زندگی از دست رفته در پشته میله هایی است که سال ها با آن زیسته ای
متن های زیبای در مورد زندان
خواستن درِ آزادی زندان
نگشایید به رویم ،
که هنوز…
من که برگشته از آیین شمایم ،
پشیمان نیستم
رویای زندانی آزادی است و امان از روزی که این رویا محقق شود…
****
دمی با دوست در خلوت
به از صد سال در عشرت
من آزادی نمیخواهم
که با یوسف به زندانم.
****
برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست
گویی همه خوابند ، کسی را به کسی نیست
آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک
جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست
****
تا به حال به بعد از آزادی از زندان اندیشیده ای؟ زندانی در زندان تنها تر است با خارج از آن؟
متن در مورد آزادی زنان
تنها کسانی سزاوار و شایسته درک آزادی و زندگانی هستند که بدانند چگونه هر روز در زندان روزگار بر مشکلات زندگانی و آزادی غلبه کرده و آزادی و زندگانی نوینی را به چنگ آورند.
****
فکر می کردم در قلب تو محکوم به حبس ابد!! به یکباره جا خوردم. وقتی زندان بان بر سرم فریاد زد :هی… تو آزادی! و صدای گامهای غریبه ای که به سلول من می آمد
****
من هیچ کس را آن سوی دیوارها نداشته باشم
شاید اما در این غروب کسالت بار
هیچ چیز به اندازه ی تلفنی از زندان خوشحالم نمی کند
و مردی که اعتراف کند
گاهی به جای آزادی به من می اندیشد
****
گفت با زنجیر در زندان شبی دیوانه ای /عاقلان پیداست کز دیوانگان ترسیده اند من بدین زنجیر ارزیدم که بستندم به پای/کاش می پرسید کس که ایشان به چند ارزیده اند؟!!
****
هرگز از مرگ نهراسیدهام
اگرچه دستانش از ابتذال شکنندهتر بود.
هراسِ من ــ باری ــ همه از مردن در سرزمینیست
که مزدِ گورکن
از بهای آزادیِ آدمی
افزون باشد.
جملات آزادی از حبس و زندان
آزادی از زندان چیزی است شبیه سلامتی تا زمانی که این دو را از دست ندهیم قدرش را نمی دانیم.
****
بیگناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق
یوسف از دامان پاک خود به زندان میرود!!
****
آن کس که مالک نفس خويش نيست از زندان آزاد نخواهد بود
خسته ام از این زندان که نامش زندگیست
پس قشنگی های دنیا مال کیست؟
باختیم در عشق,اما باختن تقدیرنیست
ساختیم بادرد تنهایی,مگرتقدیرچیست؟…
متن در مورد ازادی از زندان
هر ان کس عاشق است ، از جان نترسد
یقین از بند و از زندان نترسد
دل عاشق بود گرگ گرسنه
که گرگ از هی هی چوپان نترسد
***
مرا صدبار از خود برانی دوستت دارم به زندان خیانت هم گشانی دوستت دارم چه سود از مهر ورزیدن چه حاصل از وفا کردن*مرا لایق بدانی یاندانی دوستت دارم
****
باید آزادی را موقتاً از دست داد تا بتوان برای همیشه آن را حفظ نمود