تولدشعر

شعر درباره متولدین ماه اسفند

اسفند، ته تقاری ماه های سال فرا رسیده ونوید رسیدن بهار و سرسبزی را میدهد. دیگر وقتش شده تا دوست خود را درآغوش گرفته و به مناسبت میلادش، شعری درمورد متولدین ماه اسفند بخوانیم.

شعرهای زیبا در مورد متولدین اسفند ماه

لبخند نزن جان من ای خوش قد و بالا

اینگونه نریز از لبت انگور و عسل را

قح قح زدنت برده دل از فنچو قناری

لبخند شکر ریزِ تو شد طوطی و مینا

افسرده شد از قامت تو کاج و سپیدار

از قامت چون سرو نه؟! از قامت رعنا

با اخم خودت وصف کمی طعمِ ملس کن

شیرینی لبهای تو آفت شده جانا

ماه رُخِ تابانِ تو شد قبلهٔ خورشید

مهتابِ رُخت روشنی روز و شب ما

گیسو نفشان دلبرِ زیبا وسطِ روز

شب میشود از سلسلهٔ موی تو برپا!

مرداد شد از خنده تو فصلِ شکوفه

شبنم شده از شوق رُخت تُحفهٔ صحرا

معشوقهٔ اسفندیِ من راز لبَت چیست؟

که از کنجِ لبت شد گل الاله شکوفا

لطفی بکن و ناز نکن حضرتِ طنٌاز

دل کرده تو را با همهٔ عجز تمنّا

این ناز و ادا های تو شد مساله سازی

بس کن نشدی خسته از این طرح معما؟

****

سحرگهان بشنیدم ز باد اسفندی
که تا به کی به زمستان نفس دربندی؟
بهار عمر و جوانی است جان من دریاب
بیا که موسم عشق است و آرزومندی
فدای آن لب لعلم که در هجوم بلا
نباشدش سخنی جز حدیث خرسندی
خیال زلف تو نقش است بر صحیفه چشم
نقاب بر فکن از ماه عارضت چندی!
جهان به چشم ترم چون سرای ویرانی است
از آن زمانه که بنیاد دل برافکندی
بیا که وقت گل است و زمان لاله و گل
“شهاب”چند به زندان خویش دربندی؟

****

آخر به چه درد می خورد

آفتاب اسفند!؟

این که جای پای تو را

آب کرده است!

شعر درمورد متولدین ماه اسفند

صبح است و غزلخوان تواَم، عشق دل انگیز
شوریده دیدار تواَم، مست و لب آویز

در یک شب اسفند بهاری، به تو نازم
ای عشق کجایی، تو کجایی، به لبم خیز

اشعار زیبا درمورد مردان و زنان متولد اسفند

عید که آمد
فکری برای آسمان تو خواهم کرد
یادم باشد
روزهای آخر اسفند
دستمال خیسی روی ستاره هایت بکشم
و گلدانی
کنار ماهت بگذارم
زندگی
همیشه که این جور پیچ و تاب نخواهد داشت
بد نیست
گاهی هم دستی به موهایت بکشی

****

سفید برفی غزل! (پیشکش پرستوهای متولد اسفند ماه)

بانویِ اسفندی ناز، قشنگِ شیرین لب داغ

خورشید لحظه های سرد ، تو کوچه های بی چراغ

سفید برفیّ ِ غزل ، زنبورک شهد و عسل

بذار که از باغ چشات ، گل بچینم بغل بغل

آهوی چشمای سیاه ، ای گل محبوبه ی شب

نگاه این غریبه رو قابل دونستی چه عجب !

پرستوی باغ شراب، رو دست سرد من بخواب

موهاتو از رو صورتت ، کنار بده بهم بتاب

بشین کنار دست من ، تا دل بدیم دل ببازیم

با حرفای خوب و قشنگ ، یه عشق تازه بسازیم

دست بندازیم گردن هم ، آتیش بگیریم دوتایی

با بوسه آهنگ بسازیم ، برای شعر لالایی

نفسامونو رج کنیم ، چشمامون خواب ببره

سر بذاریم رو دست هم ، حالا که دیگه سحره

خروس خون صبح که رسید ، پنجره ها رو وا کنیم

دس بکشیم به شیشه ها ، زندگی رو صدا کنیم

شعر درباره متولدین ماه اسفند

در قلب گرمسیر
نیمروز خوش
از آرزوهای آخر اسفند ماه بود
خورشید خنده روی، پس از گریه‌های ابر
بر شاخه‌ها غبار طلایی فشانده بود…
چابک‌تر از نسیم، دو گنجشک خردسال
از لانه پر زدند
هرگز خبر ز لطف بهاران نداشتند
زیرا که نوبهار نخستین عمرشان
از راه دوردست سفر
تازه می‌رسید
در چشمشان بهار و جهان، هر دو تازه بود
بر شاخه درخت نشستند و آفتاب
بر بالشان چکید
خون بهار در رگ مویین برگ‌ها
پر شور می‌دوید…

تولدت مبارک همسر عزیزم

****

اسفندیم
زود دل میبندم
دیر فراموش میکنم
زود میشکنم
دیر جوش میخورم
ساده ام
میسوزم به پای سادگیم

اسفندی که باشی میشی یه ” مرد اسفندی ” که جذابیت زیادی واسه خانومای ماه های دیگه داری…!
اسفندی که باشی میشی یه ” زن اسفندی” که میتونی آرزوی هر مردی باشی…

شعر کوتاه اسفند ماه

ای که تنها مونس غم شبهای منی
مرگ اگر هم بشوی کل دنیای منی

یک نگاهم کردی دل به نامت کردم
حال تنها مالک دل تنهای منی

آنقدر زیبایی که دلم می گیرد
مال هرکس نشوی یار زیبای منی

تو به دنیا آمدی تا که عشق آموزی
عشق اسفندی من مشق و املای منی

****

اگـــر روزی داســـتان یه اسفند ماهی رو نقـــــل کردی …!!
بـگـــــــــــو …!!
بـی کــس بـــود امــا کســــی را بـی کــس نکـــرد …!!
تنهــــا بـــود امــــا کســـی را تنهـــا نگذاشـــت …!!
دلشکســــته بــــود امــــا دل کســـی را نشکســت …!!
کـــوه غــــم بـــود ولــــی سعی کرد کســـی را غمگــــین نکـــــند …!!
و شـــایــد بـــد بـــود ولـــــی بــــرای کســــی بــــد نخــــواســـت …!!

اسفندی که باشی صبرت که لبریز شه فقط می گذری …
هرچقدم که واست عزیز باشه …

****

اسیرِ روزهای سردِ سال‌ام

بهاری نیست در فنجانِ فالم

فقط دلخوش به این هستم که اسفند

به فروردین ببخشد حسّ و حالم

شعر درباره متولدین ماه اسفند

ای همه همسایگان! زمزمه خوانی کنید

می‌رسد اسفند ماه، خانه تکانی کنید

ماه بلوغ زمین، ماه بلاغت رسید

مزرعه‌داران عشق! دانه فشانی کنید

****

اسفند فراز آمد و من زمزمه‌وارم
بی صبر و قرارم من و بی‌صبر و قرارم

جاری است در آواز من آهنگ شکفتن
در فصل زمستانم و انگار بهارم

شعر نو درمورد ماه اسفند

حرف ِ اول ِ الفبا ، تو دل ِ عاشقا داله

با ( الف ) دوست دارم ها ، یه تصور ِ محاله

با دوست دارم شروع شد ، جمله های عاشقونه

منم این جمله رو ساختم ، دل دوست داره دیوونه

من خودم یه جمله هستم ، با نهاد و با گزاره

فعل من پُر از پرستش ، شب من پُر از ستاره

تو رو دیدم ، تو رو خواستم ، اومدی تو سرنوشتم

تو رو توی شعر ِ رگهام ، جمله جمله خون نوشتم

ای که مستقبل و ماضی ، توی چشمای تو حاله

ازل و ابد تو چشمات ، رنگ قهوه ای فاله

حرف ِ اول ِ الفبا ، بعد از این همیشه داله

با ( الف ) نوشتن دل ، یه تصور محاله

با دوست دارم شروع شد ، جمله های عاشقونه

منم این جمله رو ساختم ، دل دوست داره دیوونه

شعر درباره متولدین ماه اسفند

تو همان اسفندی
ونویدی به بهار
اگرچه زخم داری به دل
از غم هجرت یار
در رُخت خندانی
به زبان شعر فروغ
با صداقت در دل
بگذار من گویم
حس را من جویم
در ورای دل تو
راهی من پویم
در دلت شوق بهار
تو همان اسفندی

****

بهار که رفتن اسفند و

آمدن فروردین نیست!

بهار یعنی

جای بوسه‌های مردی

که تو باشی

روی گونه‌های زنی

که من باشم

شکوفه بدهد!

عشق تولدت مبارک

****

اسفندیم
زود دل میبندم
دیر فراموش میکنم
زود میشکنم
دیر جوش میخورم
ساده ام
میسوزم به پای سادگیم

شعر درباره متولدین اسفند

نیمه شب از راه برسد

اسفند ماهی کـه باشی

همیشه مثه آب روی آتیش می مونی

و این یه نکته رو هزاران نکتۀ مثبت تـو بـه حساب میاد

شعر دختر ماه اسفند

آسان شدم

مثل آخرین برف اسفند،

در بازوان تو.

****

اسفند ماه آمد و جان بی‌نقاب شد
هستی به حال آمد و یک شعر ناب شد

در من جنون و جذبه دوباره جوانه زد
از ذوق شعر در دل من قند آب شد

****

من یک *اسفندی ام*
مرا با لبخند هایم می شناسید
با خنداندن هایم
با رفتار های بچه گانه ام
وقتی وارد جمعی می شوم بی شک خنده در آن جمع غوغا می کند
شاید قاطی شما شوم وقتی حتی به من می خندید!!!!
من یک *اسفندی ام*
با قلبی که دروغ بلد نیست
قلبی که تپش هایش معنی میدهد

****

عجب شهاب بارانی بود دیشب

انگار تمام فرشته ها باهم سرود شادی سر داده بودند

انگار هیچ عاشقی خدانگهدار تلخ را تجربه نمی کرد

انگار تمام شاعران از گل و بلبل می گفتند

انگار شیطان دیشب در بند بود

انگار آفتابگردان ها مهربان شده بودند

انگار ثانیه ها دیگر برای رفتن عجله نداشتند

همه جا بوی فرشته می داد , شاید همه مریم بودند

ودقایق همه آبستن مسیح

آری دیشب مسیح من متولد شده بود

تولدش مبارک . . .

****

باد تر
بهار
بوی غبار خشک بیابان تشنه داشت

دراین ایوان
که اکنون ایستاده ام
سال تحویل می‌شود
در آن غروب ماه اسفند
از همه ی ي یاران شاعرم
دراین ایوان یاد کرده ام

متن های کوتاه و بلند شعر در مورد افراد تولد ماه اسفند

لحظه ي خوب
لحظه ي ناب
لحظه ي آبی صبح اسفند
لحظه ي ابرهای شناور
لحظه ای روشن و ژرف و جاری
حاصل معنی جمله ي آب
لحظه ای که در آن خنده هایت
جذبه را تا صنوبر رسانید
لحظه ي آبی باغ بیدار
لحظه ي روشن و نغز دیدار

شعر درباره متولدین ماه اسفند

گیرم که ابر بامدادان بهشت این جا
بارید و خوش بارید
وان روشنی آسمانی را
نثار این حصار بی طراوت کرد
از ساحل دریاچه ی
اسفند
با بی کرانی آیینه اش تابید و خوش تابید
اما
مرغان صحرا خوب می‌دانند
گلهای زندان را صفایی نیست

****

خروس خانه همسایه می خواند

 و باران سحرگاهان اسفند

 فرو می ریخت از ابری شتابان

 گریزان ابرها بر آبی صبح

چنان چون قاصدک بر کاسنی

 

****

اسفندی ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﺳﯿﮕﺎﺭﯼ ﺁﺗﺶ ﺑﺰﻧﯽ ﻭ ﺩﻭﺩ ﺷﺪﻥ ﻏﻢ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﯽ
اسفندی ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﻏﻤﺖ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﯿﮑﻨﯽ
ﭘﺸﺖ ﻧﻘﺎﺏ
ﺁﻧﻮﻗﺖ ﻫﻤــﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻧـﻪ ﺩﺭﺩﯼ
ﻫﺴﺖ ﻭ ﻧـﻪ ﻏﻤــﯽ که ﺑﺨــﻮﺭﯼ

****

موسم سیر و سیاحت موسم اسفند بود
موسم پیک و پیام و پرسه و پیوند بود

خلسه پشت خلسه می‌آمد سراغ خلوتم
روح من آسوده از فکر زن و فرزند بود

شعر راجع به ماه اسفند

اسفند ماهی که باشی

گاهی یه اخم کوچیک باعث جذابیت صد برابری چهرته

که جذبتو بیشتر می کنه…!

****

شعر درباره متولدین ماه اسفند

عجب حال و هوایی دارد این عشق
به نام و ریشه جایی دارد این عشق

به وصل و دوستی هرجا می زند حرف
درون را تکیه گاهی دارد این عشق

گر هر کس بی عشق لب خنده دارد
نداند سینه جایی دارد این عشق

سفر تا آن رسیدن خط پایان
به راهش رد پایی دارد این عشق

نظر بر آن جمال و صانع عشق
سپا سش آن خدایی دارد این عشق

به جهل و کینه و عهدی شکستن
خطر را جمله چاهی دارد این عشق

به چشمی با نگاهش جان جانان
به رمزش رتبه جانی دارد این عشق

به مقصد می برد آنکه خدایی است
گذر مستانه سازی دارد این عشق

نگاهی دوری اش بس گریه شوق
دو دیده اشک نابی دارد این عشق

به شعر و بس ترانه هیچ نگنجد
غزل را سن و سالی دارد این عشق

****

از راه، فراز آمده با هلهله اسفند

وقت است که از نو بسرایم غزلی چند

اسفند فراز آمده تا مشعلی از شعر

در سینه ی افسرده ام از نو بفروزد

****

اسفند من! باران بگو جر جر ببارد
بر پشت بام خانه‌ هاجر ببارد

آتش به خشک و تر زدیم و زندگی سوخت
کاری بکن باران به خشک و تر ببارد

در کوچه‌های خالی از بازی برقصد
بر خانه‌های بی‌در و پیکر ببارد

اسفند من! تو آخرین ماهی، الهی!
باران تو، بر اول و آخر ببارد

****

اما امروز در هجوم اسفند

پنجره‌ها در محاصره

می خواهم تو را به نام بخوانم

نمیتوانم نامت را در دهانم

 و تو را در درونم پنهان کنم

کجا پنهانت کنم ؟

شعر تبریک تولد اسفندی

اسفند رسید و دل من خانه تکانده‎ست
بادا که شب عید، خریدار تو باشم‎

****

از کجا دریافتی درخت ِ اسفندگان
بهاران را با احساس سبز تو سلام می‌گوید
و ببر بیشه
غرورش را در آیینه احساس تو می‌آراید؟

از کجا دانستی؟

****

در زمهریر برف
در پرده‌های ذهن من از عهد کودکی
سرمای سخت بهمن و
اسفند
این‌گونه نقش بسته است
اهریمنی
اما همیشه در پی اسفند
هنگامه طلوع بهار است و ایمنی
شب هر چه تیره‌تر شود آخر سحر شود…

شعر درمورد متولدین ماه اسفند

در عبور روزهای آخر اسفند
حس سبزی
حس سبزینه
مثل یک رفتار معمولی در آیینه
عشق هم شاید
اتفاقی ساده و عادی است

شعر درمورد تبریک متولدین اسفند

اسفند که عاشق شوی
تمام دروغ‌ها را باور می‌کنی
و دلت غنج می‌زند.

می‌دانم که در روزهای آخر سال
دسته کلیدت را گم می‌کنی
گوشی‌ات را جا می‌گذاری
و احساس می‌کنی که کسی
با لحن عاشقانه من
صدایت می‌زند.

تو عاشقم بودی
در اسفندی که هرگز
از تقویمت پاک نمی‌شود

***

گیجم
مثل اسفند
که معشوقه زمستان است
اما
همه می‌خواهند
دستش را
در دست بهار بگذارند

****

بلاتکلیف‌تر از اسفند دیده‌ای؟
معشوقه زمستان است
اما عطر بهار را به پیراهنش می‌زند

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
خرید آنتی ویروس